ANIME CASTLE



یو مینا.-.
گنکی دسکا؟.-.
خب امم چیز.اها ی شنبه عذاب اور دیگه رو تسلیت میگم.-.
هعی.فقط 16 تا شنبه دیگه مثل این مونده.-.
البته تا عید.-----.
دووم بیاروید مای چیلدرن.-------.
ما میتوانیم.-----.
ما بدون انکه امتحانا رو تبدیل ب شاهکار کنیم میتوانیم.--------.
مشتی دروغ دیگه تحویل ملت دادن* 
خاب اهم.چندتا عکس طنزم اوردم.-.
Image result for anime funny quotes about school

+چجوری میتونیم کلاسمونو تمیز نگه داریم؟
_با خونه موندن*----*
Related image
همیشه دلم میخاست اینجا غذا بخورم:")
Image result for anime funny quotes about school
این چیزیه ک تو مدرسه یاد میگیریم.
اینننن چیزیه ک تو امتحان میدن://///
Image result for anime funny quotes about school
وقتی داری ی چیزی رو میخونی و یکی داره تلاش میکنه باهات حرف بزنه
اون یارو: اصن گوش میدی؟
تو: خب من شنیدم ک داری حرف میزنی
Image result for anime funny quotes about school
وقتی غذا میبرم مدرسه و دوستام دارن نگام میکنن: هیچی بهتون نمیدم
Image result for anime funny quotes about school
مدرسه؟؟!
میدونی معنیش چیه؟
مدرسه= هیچ انیمه ای برای هفت ساعت
Image result for anime funny quotes about school

خب وقته خا-
شععععت! مشقام!
هاها.برام مهم نیس .^.
Image result for anime funny quotes about school
من گفتم"دلم برای مدرسه تنگ شده"
معنیش میشه"برای دوستام و خوشگذرونی"
نه "مدرسه"
شاباش دادن به کوتوری*
Related image
من وقتی دارم تلاااش میکنم نمره هامو درست کنم:
این اشتباه من نبودTT
Related image
زندگی من:")
هیچ وقت تسلیم نشو:")

پایان.-.
ببخشید واسه کیفیت افتضاحشون.-.
جانه.-.

سلام
تموم شد
ولی این داستان فصل دوم داره
و چندین شخصیت توی فصل دوم نیستن 
کل طنز سر شخصیت زیاد داره از بین میره
و اونایی که محون توی داستان نیستن 
راستی اون سوال که گفته بودم مدیر شون به نظرتون کیه
سروش بود ولی خب نشد دیگه
توی فصل دوم سروش عضو گشت ارشاده 
این قسمت هم فقط دارم جون میکنم که تموم شه و 
از همه قسمت ها بدتره
چون سر سری نوشتمش و فقط میخوام تمومش کنم
 ولی با شروع فصل دوم خیلی خوب میشه
چند وقت دیگه شروع میکنم ادامه مانهوا نجیب زاده رو میذارم
اگه کسی میخواد کمک کنه تو گذاشتنش توی همین نظرات بگه

برین ادامه


این داستان قرار است در زمستان منتشر شود و تمی فانتزی و زمستانی دارد خلاصه داستان از این قرار است که گروهی از افراد با خودرو در برف سنگین گیر میافتند و همین امر باعث کشف راز های جدیدی میشود تارخ انتشار: تاریخ انتشار به طور دقیق اخرین روز دیماه اعلام شده است و این داستان دارای 12 قسمت با میانگین 40 خط در هر قسمت میباشد                                                                                                                                                                   اسم خودم هم میخوام عوض کنم بین رایتا و نوین گیر افتادم کدوم بهتره به نظرتون ؟؟
یاح میناسان-^-
روزهای شکنجه در مدرسه چگونه گذشت؟-^-
ایا قدر تابستان علیه السلام را دانستید؟-^-
ایا ایمان اوردید؟-^-
ایا شما نیز امتحاناتتان را قهوه ای نموده اید؟-^-
یا اینکه ماکزیموم( همین بود یا چی هیچ وقت نفهمیدم معلما اینو چجوری تلفظ میکنن:/) کلاس شدید؟-^-
کتاب دینی به سمت وی پرت شده و او را از فضولی در زندگی ملت بیرون میکشاند*
اهم خاب با ی پست اموزشی اومدم.-.
مدیونید فک کنید از ویکی هو یافتمش=-=
 صدای طبل*
چگونه لیوای اکرمن باشیم؟:|||||
سوالی حیاتی که بشر را درگیر نموده|:
و حال دراین روز متبارک دانشمندان پاسخ ان را یافته اند|:
به ادامه مطلب بروانید:|||||


تحقیقات نشون داده وقتی انسان تو آینه نگاه میکنه مغزش صورتشو 15% از چیزی که هست زیبا تر نشون میده
پس اگه از قیافتون رنج میبرید.عزیزانم روتونو کنید اونور حالم بد شدXDD
.
.
.
.
بعد یه مدت گوشیم اومد دستم تونستم پست بزارم×_×
امتحاناتون شروعو شده؟


نام:Emma
ژانر:معمایی،رازآلود،شایدم ترسناک
خلاصه داستان:نمی گم:)
درمورد داستان:ما در نقش یک کارآگاه هستیم که قدم به یک عمارت نفرین شده میزاره و گیر میوفته.برای فرار باید خاطرات کسایی که قبلا اونجا گیر افتادن رو بخونه.
من در انتهای هر قسمت چند تا اتاق بهتون میدم که شما باید انتخاب کنید قسمت بعدی تو کدوم اتاق بریم.
تو هر اتاق یک تا چهار خاطره هست که با رمزهای داخل اون و هوش شما،باید راه فرار از عمارت را پیدا کنیم.البته چند تا انتخاب دیگه هم به عهده شما میزارم.
آخر داستان دست شما و انتخاب هاتونه.
یاه یاه یاه یاه
کاراکترهایی که می تونید بشید:
کارآگاه
پرستار
دانش آموز افسرده
دانش آموز قلدر
رقصنده باله
جهانگرد
نوازنده پیانو(خیلی پولدار)
ورزشکار:
جادوگر:
سامورایی:

#اگر دخترید میتونید پسر باشید.
مشخصات به این صورت:شغل(از همون بالایی ها)-اسم-سن-جنسیت.
مثال:(خودم):باغبان-عما براون-۱۸-دختر
همین
ببینم چیکار می کنین




یو برای یه روز عادی میخوام ده تا داستانک بزارم
البته اگه رای بیاره
از اونجایی که تو قسمتا تعداد کاراکتر زیاده نمیشه رو کراکتری زوم کرد
تو چندتا قسمت رو چندتا کراکتر زوم میشه
میتونید درخواستی از سارا هم حساب کنیمش

1استف,اوتا,آیزاک,دنیل

2کارا,لایتو

3آریسا,سوبارو

4نانامی,سوکیاما

5متین,سارا

خب اینایی که اسمشونو گفتم اسم بچهاشونو بدن یا علام حضور کنن بلاخره و اگرنه جاشون پر میشه
پنج نفر دیگه جا داریم
اسم خودتون.-.
اسم کراش
و توله ببخشید بچهاتون

*اوتا دنیل به بقل وارد عمارت میشود

اهم اهم!
*جیر جیر

کاراااااااا چاااااان
آریسااااااا چااااان
مهرسا چااااان 

دنیل:آلیشا شااااان*T*

اصلا این حجم استقال عجیبهT^T

*وارد اتاق شو میشود و دنیل را رو شکمش پزت میکند

شو:ماذا فاکا؟"(

اوتا:بچم پدر میخواست:|
----------------------------------------------

خاب خاب دوران استوکی تمامید:))

تو داستانکا استفاده نکنین=.=

و اینکه داستان طنزی که گفته بودمو به این مناسبت میزارمXD

تو پست بعد بیشتر راجب داستان میگم^-*
منتظر معرفی نامه افراد تو رولم باشید*--*

جانا



یو میناسان
نیومده میخوام داستان بنویسم:/
ولی ایدش به نظرم جالب اومد دیگه خواستم بنویسم :/
داستان راجب دوران سامورایی تو ژاپنه که یه گروه ی میخواند انقلاب کنند.
داستان خیلی جا داره ولی هرچی بیشتر بشیم کارکتراتون دیرتر میاد
هرکی میخواد تو داستان باشه رنگ چشمو مو بده :/
سایونارا ^


اسم داستان:Plus tow(به اضافه دو)
نویسنده:اوتکی سان
ژانر:کمدی,برشی از زندگی,تخیلی
تعداد قسمت:نامعلوم
تعدادفصل:نامعلوم
-------------------------------------------

امید وارم پوستر به اندازه کافی مسخره باشه=|
امه:نگران نباش تو دست به هرچی بزنی میرینی
عالیه:))
امه:وات د فاک؟://
داستان مسخره نیاز به یه پوستر مسخره داره
خب خب ا زبحث دور نشیم
------------------------------------------
خلاصه داستان:نحایتا چیزی که میشه از زندگی شخصیت اصلی اوتکی دونست اینکه دختر خونده کاناده و سامان کینگه
تو عمارت ساکاماکی زندگی میکنه و احساس میکنه خوش بخته
تنها خاطرات اون به چند سال پیش برمیگرده اما اگه خاطراتش
رو بیاد میاورد همینقدر شاد بود
این جوابیه که امه که یه فراریه ادعا میکنه میدونه

اوپنینگ رو زود پیدا میکنم
------------------------------------------
امه:عقده ای باید حتما فراری رو اضافه میکردی:/
یپ^~^
خب خب چیزایی که تو این داستان بیخود شاهد شون هستیم:
---------روابط غیر اخلاقی--------

اوتا:نمیای بخوابیم؟:)
شو:من با زن متاهل نمیخوابم-_-
اوتا:ولی من زن خودتم=-=""
شو:من استثنا قائل نمیشم -_-این از اصول اخلاقیمه

-----------حسادت به افراد اایمری ---------

اوتا:به مرور زمان فراموش میکنی.:")
امه:احمقانس اونا یه گوشه از ذهنم هک شدن یه موسیقی یه فرد یه مکان هرچیزی میتونه
تمدیدشون کنه""همه مثل تو نمیتونن از حقیقت فرار کنن
اوتا:چرا اینکارو میکنی؟چرا همیشه با کلمات بهم حمله میکنی؟"-"
امه:اوه انقدر بهت اسیب میزنه؟میخوای از این به بعد با چاقو حمله میکنم:))

----------اصلا داستان بدون عشق یه طرفه مزه نمیده:)---------

امه:دیگه ترسیدن از واکنشت کافیه >:(
پل:هاع؟:|
امه:دوست دارم
پل:عب نداره"-"
امه:=|


-------------و یه عالمه ماجرا با کاراکتر های انیمه کستل^~^--------------

محدودیت زمانی نداریم هرچی بیشتر بهتر:))


اداما عکس سه کاراکتر هامون اوتا امه و پله

یو
پارت دوم را همراه با رقص تابوت اورده م
امروز دو بار برقمون رفت مجبور شدم تا الان صبر کنم پست بزارم گومن=-=
بچه ها زحمت(ز/ذ)/ض/ظ) کشیدن پوستر درست کردنDDDDD:
خیلی ممنون ازتونDDDD:
فقط اینکه مای هم درست کرده بود نمد چرا لینکش برای من باز نمیکرد نتونستم ببینمشTT
بعد اینکه دوباره ازش گرفتم اونم میزارمD:





این دو تا اثر مانیو هستندDDDD:




اینم اثر کارا کینگ هستشDDDDDD:





اینم اثر نویسنده:/

دستتون درد نکنه مال همتون خیلی قشنگنDDDD:
هر چند مال مای رو ندیدم ولی مطمئنم اونم خ قشنگهDDDDD:

خا دیگه برین ادامه



یو مینا
(پ.ن:اسم و پروفم رو عوض کردم.بیلم:/)
با کمبود پست مواجه شدم برای همین داستان میزارم:/.
هر چند نویسنده ش من نیستم:|
ولی نویسنده ش در دسترسمه خواستین بگین از طرف شما بزنمش:/

داستان: الماس سیاه
Black diamond

خلاصه:

سکوت…خون…تاریکی…
  تمام چشم ها منتظر تولد او بودند. تولد پسری که قرار بود بشه وارث یک خاندان بزرگ، بشه تنها نوه ی وزیر قدرتمند اهریمن ها، بشه کسی که باید پسر باشه و اگر دختر باشه…محکوم میشه به مرگ. 
  ولی چی میشه اگه این نوزادِ شاید خوش شانس هیچوقت پسری نباشه که قراره بشه رئیس خانواده، بلکه دختری باشه که قرار دنیا رو تغییر بده…
  دختری که دنیا رو تغییر میده و مرز بین شیطان فرشته رو میشکنه، دختری که پرده بر میداره از راز بزرگ دنیای انسان ها…
.
.
  و در این راه فرشته، شیطان و انسان در هم آمیخته میشوند.
.
.
.
.
♥♥♥

پوستر:


هممممم=-=
خودم یدونه با ابهت ترش رو میسازم=-=
البته اگه به گشادیسمم غلبه کنم=-=.


دو تا ویدیو هم ازش ساخته شده=/

[https://www.aparat.com/v/SH1C3#]

ترجمه:
در اعماق تاریکی
در امپراطوری شیطاتین
در پادشاهیه فرشتگان
و در دنیای انسان ها
تحولی عظیم رخ خواهد داد
سرنوشت الماس سیاه چه خواهد شد؟

فک کنم ویدیو رو باز نمیکنه نه؟=-=
بیخی بعدا درستش میکنم الان حسش نیست=-=

هیچی دیگه
امیدوارم خوشتون بیاد3:
وجدان: مگه تو نوشتیش؟:/
نه ولی من تو وب گذاشتمش:/
وجدان:واو چه کار بزرگی:/
تازه ویراستار هم من بودم:/
وجی: نه بابا؟:/
:/
خودت ندیدی؟:/
وجی: من بهش ویراستار بودن نمیگم:/.
وجی:تازه ویراستار رو داری اشتباه تلفظ میکنی باهوش:/
مگه چی تلفظ میشهههه؟؟:||||
وجی: اسکل داری ویراِستار تلفظ میکنی:/
خا؟:/
وجی:خا به جمالت:/ اه بیخی در جهالت بمان:/
میدونم چجوری تلفظ میشه=،=ولی اولا اینجوری راحت ترم دوما اینجوری باکلاس تر به نظر میاد:/
وجی: با کلاس کی بودی توووو؟؟؟؟:|||||
بگم کی؟:/
وجی: نمیخواد خودم میدونم:/
وجدان خودمی دیگه:/
وجی: خا دیگه بسه روان پریش خان:/  آبرومون رو بردی:/
حیف وجود خارجی نداری:/
وجی: چطور؟:/
الان دلم یه کیسه بوکس میخواد که ندارم.هر چند ادم هم کفایت میکنه:/.
وجی: هع هع هیچوقت دستت به من نمیرسه
اوکی پس میرم خودکشی
وجی: نانییییییییییییییی0-0
خودکشی:/
وجی: ببین سادیسم تو فقط خودت رو نمیکشی به فکر منم باش من ارزو دارم0-0
خا؟:/
وجی: خا به جمالت:/
در پرتگاه ایستاده*
وجی: فکرشم نکن:/.
دیگه دیر شده.
وجی: خو پس منم همین الان همه چی راجب تو رو اینجا اعلام میکنم
یهو در خانه ظاهر میشود*:/
وجی: چیشد الان؟:/از کی میتونی پورتال بزنی؟:/
از بهر تولد.فقط دهنتو ببند:/
وجی: دهن ندارم که:/
وجی: داداش انگشتت جر نخورد دو ساعته داری چرت و پرت تایپ میکنی؟؟:/اون خدافظ لعنتی رو بگو مردم وصله شون سر رفت:/
اوکی باو:/



جانه3:
وجی: نظر بدین بای بای
:/.با ادب باش وجی:/
خوددرگیر هم خودتونین:/
ماتانه^^



آهای گلای تو خونه
محصلای نمونه
(به یاد میکسی می افتد که صدای ساسی رو روی سنکو گذاشته بودن*(لامصب بهش میومد:|))
چیز .یعنی. یو مینا
چه خبر؟^^
خوبین خوشین سلامتین؟^^
ما این چن روزه رسما داریم خونه تی میکنیم.
پدرم در اومده(وی تا الان هیچ کاری انجام نداده*)
وجی: اره اینکه لباسات رو از رو زمین برداری به جای اینکه از رخت آویز آویون کنی بندازیشون رو تخت کار سختیه درک میکنم:|.
در آینده که در خواهد امد:|
من آینده نگرم:|
وجی: باشه باشه:|
.

بپرین ادامه.-.
مواظب باشین نیوقتین.-.

خب با سوال شروع میکنم 
میکم میرای
من نمد چرا نمیتونم اون رنگایی که برای موهات گفتیم درست بکشم 
ناگیسا۲: چون عرضه نداری معلوم نی؟
ناگیسا: یه بار اومدم بکشمت این شد :/

نمد چرا
 اینجوری میشه 
ناگیسا ۲: خو گفتم که عرضه نداری مث آدم بکشی نمیدونی چجوری مو رو رنگی رنگی میکنم
ناگیسا: حالا مثلاً تو خیلی بلندی=-=
خب میگفتم
بنظرم (نظر من اینه ها )اینجوری بهتره  که مثلاً فقط یه دستش یه رنگ دیگه باشه 
(میدونم جفت  نقاشیا خیلی ضایع شدن 
فقط میخواستم منظورمو برسونم )

البته نمیگن حتما این رنگی باشه ها برای مثال یه رنگی زدم 
 فقط همینجوری اومد تو ذهنم گفتم پیشنهاد کنم بازم هروی خودت دوست داری 





در ادامه داستانم


سلام سلام گلای تو خونه(زبان فارسی رو پاس بداریم)
پارت 10
هووووووو تعداد پارت های داستان دو رقمی شدDDDDDD=

مثل همیشه برین ادامع
وجی خطاب به همکاران خود: استرس نگیرین نقشتون کوتاهه.ولی زیباست.
همکاران وجی: بله بله.
:/
بدویین برین ادمه:/


یو 
داستان منم به لطف کارا و ایده هایه شگفت انگیزش بالاخره اسم دار شد 
اینم پستر فعلی :)
راستی مانی دیگه تو عمارت اوزوماکی زندگی نمیکنه :/
پیش کینگاس :/
بجاش میسا تو عمارت اوزوماکیه^-^
برا داستان برو ادامه 
برو دیگه 
جانه من بروووو




بونژو .-.
( سلام به فرانسوی )
قبل رفتن به ادامه یه سوالی داشتم.
بگین که فقط من نیستم که اسممو تو گوگل سرچ میکنم تا ببینم چی میاره:|||||
وی هر دفعه که همین کار ا میکند ضدحال میخورد*
امیدوارم تنها نباشم:\.
با عالم و آدم هم توی دنیای واقعی قهرم از صبح تو تختم ولو شدم:/
فقط یه بار از اتاق در اومدم اونم به خاطر کارای ضروری:/
ذخیره آب و غذا هم تو اتاقم دارم ها ها:/
خو دیگه برین ادامه:/


یو مینا
اصن حال ندارم این چند روزه یجوریم
یه تئوری هست که میگه وقتی بی دلیل حالتون بده یعنی توی یه گوشه ای از دنیا یه نفر که هیچکسی رو نداشته نه خونه نه خانواده نه دوست نه غذا و لباس و درست حسابی.فوت میکنه و کسی نیست که برای مرگش عذاداری کنه
برای همون وقتی حالت بی دلیل بده در واقع داری برای اون عذاداری میکنی و خوشحالش میکنی:)


مثل همیشه ادامه~
عا راستی بچه ها من خودم تا پارت 13 خوندم اسپویل نکنین:|~

دروده سنس بر شما باد 
و بالاخره داستان را اوردم برید کنار D:
قبلش یه سوال از چند نفر داشتم 
من دارم برا داستانم به پوستر جدید میکشم و توش تمام کسایی که بلدم بکشم هستن  سنی از این عکسا که تیکه تیکس هرکس تو یه تیکشه 
و سوال اینه که بکگراند تیکه شما چه رنگی باشه 
کسایی که کشیدم و این سوالو دارم 
شیزو ، اسکارلت ، کارا ، مانی ، رامش ، میسا ، ونوس ، میرای ، تارو ، دایا  ،مای
رنگ مال خودمم آبی روشنه 
شمام زود بگین 
و اما داستان 

ادامه 


یه موضوعی که کلا خیلی جاها بهش برخوردم همین بحثه اینکه روضه میگیرن و میگن " اه ای تابستان عزیز! ای انیمه های زیبام ، کجایید؟" 
تاجایی که من سرشماری های سایتای داخلی خودمونو خوندم بیشتر اوتاکوهای ایرانی بین ده تا بیست سال سن دارن . دقت کنید بیشترشون نه همشون!
و خب دوست اوتاکوی عزیز ، هدف شما از درس خوندن چیه؟
یسری ارزوها داری و اهدافی که برای خودت مشخص کردی . میتونی به جای درس خوندن ساعتها بشینی و انیمه نگاه کنی تصمیم خودته ولی حداقل میشه به این فکر کرد که اگه به اون چیزایی که خواستی نرسیدی تقصیر کیه؟ انیمه؟ خیر . تقصیر خودته .‌ 
یه برنامه ریزی دقیق نه به اوتاکوی درونتون صدمه میزنه و نه به درس خوندنتون! 
چندتا روش وجود داره برای اینکار
1. برای خودتون جایزه تایین کنید . به ازای خوندن هر پونزده صفحه(برای مثال) یک قسمت انیمه ببنید !
2. روزهای تعطیلتون رو بهش اختصاص بدید 
3. اگه کلاستون انلاین هست( که هست) میتونید قبل از کلاستون چند قسمت ببینید که انرژیتون بیشتر باشه 
به این توجه کنید جز درس خوندن و مدرسه رفتن چاره‌ی دیگه ای ندارید پس سعی کنید باهاش کنار بیاید و به این فکر کنید اگه نمیتونستید مثل خیلیا درس بخونید چه حسی داشتید؟ 
مدرسه‌ی ما اتاق موسیقی نداره ، سالنهای غذا خوری بزرگ که توش پره غذاهای جذابه نداره ، لباس فرمهامون از گونی درست شده ، شکوفه های گیلاس نداره که روی سرمون بریزه و خیلی امکانات مثل گوشی بردن ، دوربین و اینا رو نداریم 
ولی باورکنید نصف این چیزایی که توی انیمه هم مبینیم تصور مبالغه شدست، اگه برید چند ولاگ دبیرستانی های ژاپن یا کره رو ببنید اونطوری هم که ما فکر نمیکنیم . درسته خیلی خوبه ولی ما میتونیم ناراحت باشیم برای چیزی که دست خودمون نیست؟ پس بهتر نیست از همین چیزایی که داریم لذت ببریم ؟ 
در نهایت براتون ارزو میکنم سال تحصیلی خوبی داشته باشید و نهایت سعیتون رو بکنید که ش لذت ببرید چون دیگه هیچ وقت براتون تکرار نمیشه به چشم یه تجربه جدید بهش نگاه کنید . قصدم از این پست این بود بعضی از هم فندومیهامون که اه و ناله میکنن و غر میزنن رو بهشون امید بدم 
پ.ن: احساس میکنم خیلی پای منبر رفتم و اصلا حس خوبی بهش ندارم .
پ.ن2: شما تاحالا زیاده روی کردین و به خاطر انیمه و خودتون نمره هاتون پایین اومده باشه؟
پ.ن3: حالاکه فکر میکنم من خودمم انگیزه ای برای درس خوندن ندارم فقط میخوام یادبگیرمشون 
پ.ن4 : لطفا کمتر غربزنید ، دیگه هرچی معلم های مزخرفی داشته باشید از معلم دفاعی و تفکر ما بدتر نیست ( میگه نفس کشیدنم حرامه://)
پ.ن5: بعدا شاید به این پست یه چیزایی اضاف کنم 


یو مینا 
یسری عکس پر معنی انیمه ای غمگین پیدا کردم 
که اغلب راجع به آسیب های اجتماعین ؛--؛ 
 مطمئنا همتون دو سه نمونه ازشون دیدید •-• 
خیلی قشنگن ؛-؛ 
و با توجه به تجربه اوتاکویی که بین اوتاکو ها هم پیدا کردم خیلی دنبالشونن :| 
کلا این نوع طرفدار زیاد دارن ^^ 
بقیشون در ادامه •-• 

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دلـبستــه آن یـار خـراسـانــی خـویشم دانلود آموزش گفتوگو زاویه دید نمایندگی کرمانشاه Spotlight ftest translat شرکت اینتن آسان بخرید فروشگاه اينترنتي لوازم ارايشي